مقاله بررسی گچبري و تاريخچه آن
دسته بندي :
فنی و مهندسی »
فنی و حرفه ای
مقاله بررسي گچبري و تاريخچه آن در 13 صفحه ورد قابل ويرايش
مقدمه
هنر گچبري از دير باز درمعماري جهان و ايران وجود داشته و موجب زيبائي درون و بيرون بناها و ساختمانها شده است، و جلوهائي ديگر به معماري داده است.
اين هنر در هر گوشة جهان، متناسب با آداب و علائق و نيز فرهنگ در هر زمان سيروتكامل خاص خود را داشته و از بينش هنرمندان نيز متأثر شده است، اما يك عامل عمده كه همواره تمام مسائل زندگي بشر و هنر او را تحت تأثير گذاشته و به شكلگيري و تكامل آن جهت داده است، دين بوده است.
طبيعتاً در كشور ما ايران هم اين عوامل تأثيرگذار بوده است، تمدن ايران باستان و دورههاي مختلف تاريخي و حكومتي و بعدها هم اسلام به عنوان دين مردم در اين رهگذر موثر بودهاند.
در اين مجال اندك ما در واقع نظري كوتاه به هنر گچبري مياندازيم.
گچبري و تاريخچه آن:
معماري ايران از شروع دوران آغاز تاريخي و دوران هخامنشي و سپس در دورانهاي اشكاني و ساساني، به مسئلهگچ و گچبري و گچكاري توجه نموده و از آن به عنوان يك ماده سازنده و استوار بهرهگيري شده است، كما اينكه به عنوان ملاط جهت طاقها و جرز ديوارها از آن سود جستهاند.
پس از سپري شدن عصر حكومت پاتيان كه خود در اين زمينه داراي سبك و تمدن و هنر خاصي بوده و از روشهاي يوناني و يا هلنيستي نيز استفاده ميكردند، ساسانيان به نوآوري و ابتكاراتي جديد در اين زمينه دست زده و به اين هنر با ويژگيهاي خاص خود توجه نموده و بزودي توانستند عواملي نوظهور، از جمله اشاعه و گسترش طاق و طاقسازي و در مراحل تكميلي كاخسازي را رونق دوبارهاي بخشند كه نمونة اين كاخها معرف يك هنر خاص در يك عنصر خاص بوده و در پايان اين عصر رونق بخش هنرهاي اسلامي و تأثيرگذاري بر آثار اين عصرها گرديد.
سادهترين نمونة معماري عصر ساسانيان كه بدون بكارگيري چوب و مصالح سنگ، جزآثار برجسته و ماندگاري است كه از گچ و ني ساخته شده و نمونه ارزندهاي است از كاربرد گچ در ساخت بناء چهار طاقينيا و نسا يا نيزار در نزديكي كاشان است، كه آتشكدهاي در جوار چشمهاي مابين كاشان و دليجان واقع شده است.
مشخصههاي بارز چهار طاقي نيسار:
هنرمندان عصر ساساني علاوه بر بهرهگيري از گچ به عنوان ملاط، در زمينه طرحاندازي گنبد نيز از اين ماده بهره مؤثري گرفتهاند، در سرطاقيهاي هلالي شكل نيز از گچ به مقدار فراوان استفاده، شده است، چهارطاقي نيسار يا نيزار در مجموع كاربرد سهگانة گچ را در عصر ساساني و هنر گچبري آنان نشان ميدهد:
1- به كارگيري گچ به عنوان ملاط
2- به كارگيري گچ براي زدن نيم قوسهاي زير گنبد
3- به كارگيري گچ براي هلالهاي گچي
مراحل سهگانه فوق، پس از اندكي جهت شكوه بخشيدن به كاخهاي عظيم به صورت طاقها، ايوانها و گنبدهاي سترگ به كارآمده متعاقباً در عصر پرشكوه اسلام در مساجد و مدارس و امامزادههاي قديمي وارد گرديد و در هلالي چهار ايوانيها، گنبدهاي بلند عصر اسلامي و سردرهاي باشكوه به صورت پوشش ديده ميشود.
استادان گچبر و هنرمندان چيره دست معمولاً براي برجاي نهادن انديشه خويش دربه كارگيري بهتر از گچ، معمولاً در درجة اول دو موضوع را مورد توجه و دقت نظر قرار ميدادهاند: (تصوير شماره 1)
- ابتدا محل گچبري يا به عبارتي محلي كه بايد تزئينات و استوكهاي گچي در آن زده شود و دوم نحوة عرضة اثر گچبري و نمايش اين هنر، تزئين اين هنر، تزئين روي ديوار و ستونها در زمان ساسانيان تكامل يافته و در دوران اسلامي مورد تقليد واقع شد. هنرمندان در اين دوران براي تنوع بخشيدن به تزئين آنها، فرمهاي مختلف گچبري را برروي ستونها پياده كرده و دربرخي موارد كه قطر ستونها زياد بوده و ظرافت درآنها ديده نميشود، با ايجاد نقوش عمودي و موازي، اين نقيصه را برطرف و ضخامت را به نوعي ظرافت تبديل ميكردهاند و در همين راستا هنرمندان اين فن تمايل داشتهاند هم رديف حجاريهاي عظيم هخامنشي از شاهكارهاي عهد خود در آثار گچبري، آثار ارزندهاي را آشكار سازند، تا آنجا كه در كاخ تيسفون 8 نوع و در كيش 40 نوع مختلف موتيف و عنصر تزئيني ايجاد كردند كه رونق هنرمندان و تنوعطلبي آنها را نشان ميدهد. گذشته از كاربرد گچ و گچبري برروي بنا ميتوانيم اين هنر را به صورت مجسمة برجسته و نيم برجسته و يا مجسمههاي تزئيني بياييم كه در عصر ساساني به نهايت درجه ظرافت و تكامل خويش رسيد، بويژه در زمينه تقوش انساني و يا صورت سازي و شمايلسازي منع و آثار گچبري به همان نقوش هندسي و گياهي و يا تركيب و تلفيق نقشها با يكديگر محدود گرديد. (تصوير شماره 2)
·كار علمي:
كارگچبري به صورت خط و نوشته و يا كتيبه به شكلها و روشهاي مختلفي انجام ميشود، كار عملي كه بنده انجام دادهام به اين روش ميباشد كه ابتدا گچ را به صورت الك شده (گچ سفيد) با مقداري ژيپس و چسب چوب كه اندازة اينها بستگي به مقدار و كوچكي يا بزرگي كار متغيير ميباشد مخلوط ميكنيم و در قالبهايي كه از قبل براي همين منظور آماده نمودهايم ميريزيم- قالبهاي ما بايد از كف صاف و كاملاً تختي برخوردار باشد تا پس از آنكه كار از قالب درآمد و آماده، انتقال طرح شد (در اينجا طرح ما نوشته است ولي از همين روش براي برش دادن شكل گلها و گاه حيوانات هم استفاده ميشود.)
از سطحي صاف و صيقلي برخودار باشد، در ضمن هنگامي كه گچ آماده خود راكه هنوز سفت نشده و حالت دوغ غليظ را دارد ميخواهيم در قالبهاي خود بريزيم تا قالبي تخت و يكنواخت بدست بياوريم ابتداء قالبهاي خود را درحالت تراز قرار ميدهيم و بعد گچ آماده را در داخل قالبها ريخته و به اندازه كاري كه بايد انجام بدهيم قالبگيري كرده و كار تخت و صاف را آماده ميكنيم، نكتهاي كه در اينجا بايد توجه داشت و از اهميت هم برخوردار است، اين است كه ضخامت كارها در قالب بايد همه يكسان و به يك اندازه باشد يا پس از اجراي كار چيدن نوشتهها در كنار هم كل كار از ارتفاع يكسان و يكنواختي برخوردار شود، پس از اينكه كار در درون قالبها به اصطلاح گرفت و سفت شد آنها را از قالب جدا ميكنيم، و صبر ميكنيم تا كار كاملاً خشك شود، وقتي كار تمام شد و آماده شد طرح يا نوشته خود را بر روي بلوكهاي آمادة گچي كه تهيه كردهايم انتقال ميدهيم، پس از اين مرحله نوبت به برش حروف و نوشتهها ميرسد نوشتهها را در اين مرحله با اره موئي همانند معرق چوب برش داده و پس از تمام شدن اين مرحله كار ما شايد روي ديوار (كه معمولاً چنين است) و يا حتي سقف مساجد و اماكن مقدس و يا نمازخانهها و حتي ديوار مدارس و منازل اجرا شود و به اين قسمتها منتقل شود، كار انتقال و چسباندن نوشتهها برروي ديوار بوسيله چسب چوب و ميخ انجام ميشود و چنانچه كار و نوشتههاي ما از ضخامت و وزن بيشتري برخوردار باشد از رولپلاك و پيچ استفاده ميكنيم مخصوصاً اگر اين نوشتهها در سقف نصب بشوند، پس از اين مرحله نوبت به رنگ زدن كار ميرسد، براي رنگ زدن ما از كتيبههاي قديمي و بناهاي تاريخي و رنگآميزي آنها استفاده ميكنيم تا كارمان حالتي سنتي داشته باشد